..سکوت دیوار...

آهای تو که گوش به دیوار گذاشته ای...منتظری تا کسی صدایت کند !

..سکوت دیوار...

آهای تو که گوش به دیوار گذاشته ای...منتظری تا کسی صدایت کند !

علم بهتر است یا ثروت

سلام

بچه ها به نظر شما علم بهتر است یا ثروت

به نظر من علم ها 90% هم برای رسیدن به ثروته.

چون الان بدون پول نمی شه به علم دست یافت و بدونه علم به پول.

ولی من پول را ترجیح میدم چون شکم خالی با علم زیاد فایده نداره اما ...

شما هم یه نظر بدهید.

دیوار

من خیلی ازدیوار خوشم می یاد از اون ترکیبه منظمش.به نظر من آدم باید تو بعضی از تصمیماتش مثله یه دیوار باشه محکم و استوار  که بایه باد و طوفان به هم نریزه  و استوار بمونه.مثله دیواره چین نه مثله دیواره...

بازگشت به زندگی

کجا بودی وقتی که سوختم و شکستم

ایامی که از پنجره ام می دیدم که روز ها از پی هم می گذشتند

کجا بودی وقتی که روزهام آزرده و بی یاور از پی هم می گذشتند

آخر آنچه می گویی و انچه می کنی به دلم منشیند

هنگامی که به سخنان کس دیگری دل بسته بودی

و حرفهای او را به جان باور می کردی

من راست به خورشید درخشان خیره شده بودم

 

غرق در اندیشه و غرق در زمان

هنگامی که تخم زندگی و تخم تغییر کاشته می شد

بیرون باران آهسته می بارید و تیره

و من به این گذشت خطرناک اما مقاومت ناپذیر می اندیشم

از میانه سکوتمان تاختی بهشتی کردم

می دانستم که برای کشتن گذشته و بازگشت به زندگی

لحظه اش فرا رسیده

می دانستم که انتظار آغاز شده

و راست رفتم ... به سوی خورشیده مهربان

راجر واترز(پینک فلوید)

الان اصلا حال و حوصله ندارم

اینم میخواهم بزارم ...

یادم آید   تو به من میگفتی

از این عشق حذر کن

لحظه ای چند بر این آب نظر کن

آب آیینه عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا که دلت با دگران است

تا فراموش کنی  چندی از این شهر سفر کن

با تو گفتم حذر از عشق   ندانم

سفر از تو  هرگز نتوانم   نتوانم

روز اول که دل من به تمنای تو  پر زد

چون کبوتر لب بام تو نشستم

تو به من سنگ زدی من نه رمیدم   نه گسستم...

 

باز گفتم که تو صیاد و من آهوی دشتم

تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق تو ندانم . نتوانم

فریدون مشیری

خسته و دل شکسته و...

سلام

بابا من دیگه خسته شدم.شدیم مثله آدم آهنی

برو دانشگاه.برو سره کار و برو...

پس کی میری شمال / تفریح /باغی که نداری /ویلایی که نداری

زندگیمون همه اش شده  دلواپسی و نگرانی از آینده 

بابا یه خورده  دیگه بگذره میشیم.

دلمونو که هی میشکنه چیکارش کنیم...............................................................

راه.

دور یا نزدیک

                 راهش می توانی خواند

هر چه را آغاز و پایانی است

                                 حتی هر چه را آغاز و پایان نیست!

فریدون مشیری

...

...

من نمی دونم چرا اینقدر از این ... خوشم میاد

زیرا در آخر یه جمله نوشته شده که میاد همون انتظاری که خواننده

از اون متن داره را به اون میرسونه

حالا شاید منظورمون اون نباشه ولی آخرش اینه که...

سلام

من زیاد اهله این عاشق بازی ها نیستم (البته اون کسی رو که دوست داری باید لیاقت دوست داشتنه تو رو

داشته باشه اگر کسی باشه لیاقت داشته باشه ما هم دوستش داریم...)

خوب. این شعرو خوندم خیلی خوشم اومد تقدیم به همه ........ میکنم

 

تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم؟

شب از هجومه خیالت نمیبرم خوابم.

 

تو چیستی که از موج هر تبسم تو

بسان قایق سر گشته روی گردابم!

 

چه آرزوی محالی است زیستن با تو

 

ترا به هر چه گویی به دوستی سوگند

هر آنچه خواهی از من بخواه صبرمخواه

 

این شعر از کتابه فریدون مشیری بود و من خیلی جاهاشو حذف کردم

روحت شاد فریدون مشیری

 

هنوز سره کارید؟

ما که هنوز سره کاریم شما چطور...