با سلام...

 

مغروری...!!!

نمی دونم اما خیلی ها می گن که مغروری....

اونا نمی دونن....که بابا تو مغرور نیستی....

....شاید کمی یاد گرفته....

که باید اول آدم برای خودش ارزش قائل باشه....

تا دیگران براش ارزش بزارن....................

 

دلم می سوزه...دلم برای دلهایی که دل داده می شن...

شاید نگاه....شاید صبر...شاید در نگاه هزاران حرف........

شاید دلم برای دله خودم سوخت.............

شاید دلم برای دلی سوخت که دل داده بود.........

...اما دل داده دلی که خراب ترین دله..............

 

...دیوار.........................................

دیوار تو .... تو چه دلی داری....دیواریه.. دیواری...

دلی که فقط دوست داره گوش بده...........

صدا ازش در نمی یاد............................

نمی دونم...شاید این سکوت....شاید این غرور....

نذاشت که دستت برسه......................

....حالا گوشت را بزار روی دیوار.....گوش کن....

صدای سکوت را می شنوی..................

صدایی که قراره گوشه تنهایی من باشه.............

 

 

 

دروغه ....روز دوباره دروغی دیگره...

می دونی دامه رهایی از محبت بهتره....

من و تو همیشه کنج غم می مونیم....

من و تو قدر شادی را نمی دونیم....

 

نه تنها خورشیده ما گرمیهاشو از دست می ده....

آسمان فیروزه رنگی هاشو حالا برچیده..............

خدا یا این مردم کوکی چی می گن...

دریغا اینا عاشق نمی شن...................

.................................................................................

تو آنجا...من اینجا...پس زندگی کجا..؟

..................................................................................