(آهای تو)

(آهای تو)

آهای تو که آن بیرون در سرما ایستادهای

که تو که پیر و تنها می شوی

می توانی مرا حس کنی

آهای تو که در راهروها ایستاده ای

با پاهایی که می خارند و لبخندهای بیرنگ

می توانی مرا حس کنی

آهای ! تو کمکشن نکن تا روشنایی را به خاک سپارند

بی آنکه بجنگی تسلیم مشو

آهای تو که آنجا در افکار خودت

برهنه کنار تلفن نشسته ای

می خواهی به من دست بزنی؟

آهای تو که گوش به دیوار گذاشتهای

منتظری تا کسی صدات بکنه

می خواهی به من دست بزنی؟

آهای تو کمکم می کنی که سنگ را بر دوش کشم؟

قلبت را بگشا به خانه می آیم

اما این فقط یک خیال بود

همانطور که می بینید

ئیوار خیلی بلند بود

هر قدر تلاش می کرد

نتوانست رها شود

و کرمها مغزش را می خوردندند

آهای تو که در جاده ایستادهای

همیشه هر کاری را که بگویند می کنی

می توانی کمکم کنی

آهای تو که در پشت دیواری

بطری ها را در تالار می شکنی

می توانی کمکم کنی

آهای تو به من نگو که اصلا امیدی نیست

با هم می ایستیم جدا از هم می افتیم...

پینک فلوید(راجر واتر)

آلبوم دیوار