سبز است رنگ...

سایبان آبی سنگین آویخته است

به چشم هایم سایه اندازد و من می توانم تو را ببینم

سفید رنگی است که از لباس تنت می تابد

او در سابه موج آرمیده است

تصویرهای باز یش مه آلود بود

خورشید بر چشم هایش می تابید اما مهتاب هر بار نابینایش می کرد

سبز است رنگ نوع و تبار او

سرعت حرکت مردمک های چشم ذهن را می فریبد

پیوند میان امیدواران و لعنت شدگان بسیار است...