-
گذشت...............
یکشنبه 14 اسفندماه سال 1384 18:01
سلام خوبی .منم از احوال پرسیهایت خوبم راستی امروز اومدم همون جایی که همدیگر رو دیدیم تو نگاه کردی منم نگاه... دوتامون به هم نگاه می کردیم و بعد هم هیچی نمی شد من می رفتم و تو می رفتی. ولی تو اون نگاهامون شاید هزار حرفه نگفته بود ولی از اون چهارشنبه آخر سال الان 4 سال گذشته و من موندم یه غصه دیدنت با دیگری...
-
با کلاس...
شنبه 6 اسفندماه سال 1384 21:35
سلام من که خوبم تو چطوری.راستی چقدر حالم را می پرسی می گن خیلی با کلاس شدی.دیگه تحویل نمی گیری آدمهایی که با کلاس میشن همه رو حتی اونهایی رو که قبلا دوست داشته بودن با ید فراموش کنن فکر نکنم. من که هنوز دوست دارم با کلاس .میشه منم با کلاس بشم تو رو فراموش کنم. خدا نکنه....
-
نگاه کن.
جمعه 5 اسفندماه سال 1384 21:16
نگاه کن که موم شب به راه ما چگونه قطره قطره آب می شود صراحی سیاه دیدگانه من به لای لای گرم تو لبالب از شراب خواب می شود به روی گاهواره های شعر من نگاه کن تو دمی و آفتاب می شود فروغ فرخزاد
-
کویر.آسمان.سکوت
جمعه 28 بهمنماه سال 1384 21:04
نه پروانه من گریخت... به شتاب یک شوق به سبک بالی یک خیال به پریشانی یک آرزوی آشفته ... چه می دانم چگونه؟ از تنهایی اتاق گریختم خود را در پی او به در خانه رساندم گشودم بیرون را نگریستم: کویر... آسمان...سکوت دکتر شریعتی
-
سبز است رنگ...
دوشنبه 24 بهمنماه سال 1384 20:56
سایبان آبی سنگین آویخته است به چشم هایم سایه اندازد و من می توانم تو را ببینم سفید رنگی است که از لباس تنت می تابد او در سابه موج آرمیده است تصویرهای باز یش مه آلود بود خورشید بر چشم هایش می تابید اما مهتاب هر بار نابینایش می کرد سبز است رنگ نوع و تبار او سرعت حرکت مردمک های چشم ذهن را می فریبد پیوند میان امیدواران و...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 بهمنماه سال 1384 20:22
.......................................................
-
در حسرته دیدنت ...
شنبه 22 بهمنماه سال 1384 21:41
در حسرته دیدنت به ماه نگاه کردم و دیوانه شدم.........................................................................................................................
-
شاعر می گه:..................؟
دوشنبه 17 بهمنماه سال 1384 20:56
با سلام شاعر می گه: از آن نترس که هایو هو دارد از آن بترس که سر به تو دارد به نظر من آدمها اون چیزهایی نیستن که می گن ....................
-
نفس
دوشنبه 10 بهمنماه سال 1384 21:53
نفس بکش در هوا نفس بکش از نگاه کردن به دور و برت ترسی به دل راه نده اینجا را ترک کن اما مرا ترک نکن به دورو بر نگاه کن و زمین خودت را انتخاب کن برای عمر دراز و پرواز بلندی که داری انتخاب کن و لبخند هایکه بر لب داری و اشک هایی که می ریزی و هر چه را که می بینی و به آن دست می زنی همیشه همه زندگی تو خواهد بود
-
آزادی
یکشنبه 9 بهمنماه سال 1384 22:46
سلام بچه ها شما آزادی رو چی معنی می کنید؟ منتظرتونم
-
اگر...
شنبه 8 بهمنماه سال 1384 22:09
اگر... من اگر قو بودم رفته بودم من اگر قطار بودم دیر می کردم و اگر آدم خوبی بودم بیشتر از حالا با تو حرف می زدم و اگر به خواب می رفتم خواب می دیدم و اگر می ترسیدم قایم می شدم و اگر عقلم را از دست بدهم بی زحمت سیم هایت را در مغزم نکار من اگر ماه بودم سرد می شدم اگر کتاب بودم خم می شدم و اگر آدم خوبی بودم فاصله های میان...
-
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شنبه 8 بهمنماه سال 1384 17:07
با سلام راستی چرا سایت های (بی بی سی) و( انتخاب) و( بازتاب) را فیلتر کردند. یعنی ما ایرانیها باید اینقدر عقب باشیم که از یه خبر ساده و ابتدایی با خبر نبشیم و مثل لاکپشت سرمون تو لاکمون باشه و از هیچی با خبر نشیم. شاید تو اون سایتها چیزهای می گن یا هست که ما نباید با خبر بشیم و یا چیزهایی می گن که بعضی ها خوششون نمی...
-
(آهای تو)
پنجشنبه 6 بهمنماه سال 1384 21:42
(آهای تو) آهای تو که آن بیرون در سرما ایستادهای که تو که پیر و تنها می شوی می توانی مرا حس کنی آهای تو که در راهروها ایستاده ای با پاهایی که می خارند و لبخندهای بیرنگ می توانی مرا حس کنی آهای ! تو کمکشن نکن تا روشنایی را به خاک سپارند بی آنکه بجنگی تسلیم مشو آهای تو که آنجا در افکار خودت برهنه کنار تلفن نشسته ای می...
-
ساقی
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1384 22:36
کاش می دیدم چیست آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است آه وقتی که تو لبخند نگاهت را می تابانی بال چشمانه بلندت را می خوابانی آه وقتی که تو چشمانت آن جام لبانت از جاندارو را سوی این تشنه جان سوخته می گردانی موج موسیغی عشق از دلم می گذرد فریدون مشیری
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 بهمنماه سال 1384 22:26
جی بگم نمی دونم
-
خوشبختی................................
سهشنبه 4 بهمنماه سال 1384 10:44
با سلام خوشبختی به نظر شما چیه؟ به نظر من خوشبختی یعنی هیچ و پوچ بودن یعنی سیر شدن از همه چیز و همه کس.یعنی تو کف کسی نبودن(عاشق نباشی) البته اون وقته که زندگی بی معنی میشه.همه چیز برات کم ارزش میشه.که برای کساییکه که همیشه تو فکرن( عاشقان ) این بهتره. به نظر این بنده خدا آدمه بی خیال یعنی خوشبخت.البته باید برای بعضی...
-
علم بهتر است یا ثروت
جمعه 30 دیماه سال 1384 09:42
سلام بچه ها به نظر شما علم بهتر است یا ثروت به نظر من علم ها 90% هم برای رسیدن به ثروته. چون الان بدون پول نمی شه به علم دست یافت و بدونه علم به پول. ولی من پول را ترجیح میدم چون شکم خالی با علم زیاد فایده نداره اما ... شما هم یه نظر بدهید.
-
دیوار
پنجشنبه 29 دیماه سال 1384 18:03
من خیلی از دیوار خوشم می یاد از اون ترکیبه منظمش.به نظر من آدم باید تو بعضی از تصمیماتش مثله یه دیوار باشه محکم و استوار که بایه باد و طوفان به هم نریزه و استوار بمونه.مثله دیواره چین نه مثله دیواره...
-
بازگشت به زندگی
پنجشنبه 29 دیماه سال 1384 10:10
کجا بودی وقتی که سوختم و شکستم ایامی که از پنجره ام می دیدم که روز ها از پی هم می گذشتند کجا بودی وقتی که روزهام آزرده و بی یاور از پی هم می گذشتند آخر آنچه می گویی و انچه می کنی به دلم منشیند هنگامی که به سخنان کس دیگری دل بسته بودی و حرفهای او را به جان باور می کردی من راست به خورشید درخشان خیره شده بودم غرق در...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 دیماه سال 1384 21:17
الان اصلا حال و حوصله ندارم
-
اینم میخواهم بزارم ...
دوشنبه 26 دیماه سال 1384 22:09
یادم آید تو به من میگفتی از این عشق حذر کن لحظه ای چند بر این آب نظر کن آب آیینه عشق گذران است تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است باش فردا که دلت با دگران است تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن با تو گفتم حذر از عشق ندانم سفر از تو هرگز نتوانم نتوانم روز اول که دل من به تمنای تو پر زد چون کبوتر لب بام تو نشستم تو...
-
خسته و دل شکسته و...
دوشنبه 26 دیماه سال 1384 19:16
سلام بابا من دیگه خسته شدم.شدیم مثله آدم آهنی برو دانشگاه.برو سره کار و برو... پس کی میری شمال / تفریح /باغی که نداری /ویلایی که نداری زندگیمون همه اش شده دلواپسی و نگرانی از آینده بابا یه خورده دیگه بگذره میشیم. دلمونو که هی میشکنه چیکارش کنیم...............................................................
-
راه.
جمعه 23 دیماه سال 1384 10:52
دور یا نزدیک راهش می توانی خواند هر چه را آغاز و پایانی است حتی هر چه را آغاز و پایان نیست ! فریدون مشیری
-
...
چهارشنبه 21 دیماه سال 1384 10:36
... من نمی دونم چرا اینقدر از این ... خوشم میاد زیرا در آخر یه جمله نوشته شده که میاد همون انتظاری که خواننده از اون متن داره را به اون میرسونه حالا شاید منظورمون اون نباشه ولی آخرش اینه که...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 16 دیماه سال 1384 18:50
سلام من زیاد اهله این عاشق بازی ها نیستم (البته اون کسی رو که دوست داری باید لیاقت دوست داشتنه تو رو داشته باشه اگر کسی باشه لیاقت داشته باشه ما هم دوستش داریم...) خوب. این شعرو خوندم خیلی خوشم اومد تقدیم به همه ........ میکنم تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم؟ شب از هجومه خیالت نمیبرم خوابم. تو چیستی که از موج هر...
-
هنوز سره کارید؟
چهارشنبه 14 دیماه سال 1384 08:57
ما که هنوز سره کاریم شما چطور...
-
غول
یکشنبه 4 دیماه سال 1384 18:08
می خوام براتون قصه بگم حرفهای سر بسته بگم قصه یه مرده کوچک اگه بتونم غولی بود به اسم غران غران غولچه ها تو خونشون می موندند می خوردند و می خوابیدند و می نوشیدند آقا غوله یک ردای سرخ بر تن داشت یک شب کلاه آبی روشن به سر می گذاشت و این لباس خیلی بهش می آمد وسط علفزار ماجرای بزرگی برای آقا غوله پیش آمد سرنجام هوای...
-
چی بگم
جمعه 2 دیماه سال 1384 21:59
نزدیکه خونه ما یه بیمارستان مخصوص اوناییکه سرطان دارن هر کسی اونجا رو ببینه می گه آخره دنیا برای این سرطانیهاست شاید شلوغ ترین جا یا از نظر آلودگی هوا جزوه بدترین جاهاست اگر من سرطان داشتم حاضر بودم بمیرم و درد بکشم ولی آنجا برای درمان نروم. از این مسئولانه شریف! می خوام یه سری هم آنجا بزنن ای خدا خودت همه رو سالم نگه...
-
...
دوشنبه 28 آذرماه سال 1384 22:27
سلام چیزی برای گفتن ندارم جز ارزوی سلامتی برای همه...
-
ای عاشقانه...
پنجشنبه 24 آذرماه سال 1384 12:03
با سلام چرا وبلاگها همش شده دردودله دله عاشقا. با با یه ذره به مشکلاته همه نگاه کنیم تا ببینیم چرا اینطوری شدیم عاشقی بیش از حد ما رو از زندگی عقب میندازه یه روز میشه همه میرن حتی اون که دوستش داری اون وقت تو می مونیو یه دله شکسته پس بیخیال سیر کن البته تو این عاشقانهات عزیزم هر چیزی جنبه میخواد اگر نداری دنبالش نرو....